برتراندیش

4 درس طبیعت برای مدیران اندیشمند

شما به عنوان یک مدیر چگونه از طبیعت برای رهبری درس می گیرید؟  مدیران خلاق اگر به طبیعت اطراف خود نگاهی بیندازند می توانند درس های زیادی از طبیعت فرا بگیرند. طبیعت با کارکرد خلاقانه و فعال خود یک دانشگاه علمی کاربردی با تمام امکانات آموزشی است.
Bartaandish-pattern-1.png
Bartaandish-pattern-1.png
درس طبیعت برای مدیران

درس طبیعت برای مدیران:

شما به عنوان یک مدیر چگونه از طبیعت برای رهبری درس می گیرید؟  مدیران خلاق اگر به طبیعت اطراف خود نگاهی بیندازند می توانند درس های زیادی از طبیعت فرا بگیرند. طبیعت با کارکرد خلاقانه و فعال خود یک دانشگاه علمی کاربردی با تمام امکانات آموزشی است.

فرض کنید تابستان سال قبل که هوا خیلی گرم به نظر می رسید. چمن جلوی خانه شما آتش می گرفت و شما باید تا مهر ماه صبر می کردید تا دوباره چمن ها را بکارید. شما احتمالا از باغبان درخواست می کردید که خاک ها را عوض کند. کود بزند. بذر بپاشد و زمین را آماده کند. شما هم مرتب به آن آب می دادید تا چمن های جلوی خانه دوباره سبز شوند.

اما تنها کاری که من پیشنهاد می دهم و خودم انجام دادم این بود که موقعیت مناسب را فراهم کنم و اجازه دهم که طبیعت کار خودش را بکند. این مهمترین درس طبیعت برای مدیران است. مدیران و رهبران نباید روی ارتقاء افراد تمرکز کنند.

یک رهبر می تواند از منابع انرژی برای بهبود موقعیت و عملکرد بهتر استفاده کند. اولین کار یک مدیر و رهبر ایجاد یک موقعیت و زمینه مناسب است.

درس اول: خلق موقعیت مناسب

من تلاش نکردم که با سخنرانی های انگیزه بخش یا نصب پوسترهای انگیزشی روی درختان و بوته ها به ترمیم حیاط خانه سرعت بدهم. پاداش اضافی مثل کود، آب یا بذر بیشتر هم به آن ندادم تا رشد سریعتری داشته باشد. چمن هایی که رشد کندتری دارند را هم خراب نکردم.

کار اصلی شما به عنوان مدیر این است که اطمینان پیدا کنید که فعالیت های بخش تحت نظر شما تا حد ممکن مؤثر و کارآمد انجام شود. این اولین درسی است که یک مدیر از طبیعت می آموزد. شاید این رویکرد به نظرتان خنده دار بیاید.

اما کار رهبرانی که از ارزیابی عملکرد استفاده می کنند، برای آن هزینه می کنند و انتظار پیشرفت مداوم در دراز مدت بدون ایجاد زمینه مناسب برای پیشرفت را دارند هم به همان اندازه خنده دار است. عملکردها هم مثل چمن است. به شرطی که بذر مناسب را در موقعیت مناسب بکارید تا به طور طبیعی رشد کند.

 

پنج عنصر اصلی یک سازمان
پنج عنصر اصلی یک سازمان

 

عناصر اصلی سازمان:

مهمترین زمینه مناسب برای اینکه درس طبیعت برای مدیران سازنده باشد این است که بشناسند در یک سازمان پنج عنصر زیر وجود دارد:

  • ارزشهای سازمان: چطور باید رفتار کنید؟
  • افق دید سازمان: دوست دارید در آینده چه تصویری داشته باشید؟
  • ماموریت سازمان: چرا این سازمان وجود دارد؟ علت اصلی موجودیت این سازمان چیست؟
  • تئوری مدیریت: آیا باور دارید که افراد می خواهند کارشان را خوب انجام دهند؟ آیا فکر می کنید باید آنها را وادار به انجام کار کرد؟
  • راهبرد (استراتژی): چه چیز شما را از سازمان های دیگر در این صنعت متمایز می کند؟ چگونه راهبرد سازمان را ارتقا دهیم؟

شما به عنوان یک رهبر صرف نظر از موقعیت خود برای تقویت وضوح این پنج عنصر چه فعالیت مهمی انجام داده اید؟ اکنون به تشریح این پنج عنصر می پردازیم.

ارزش ها:

ارزش‌های سازمانی شامل اعتقادات، فلسفه‌ها و اصولی است که کسب و کار شما را پیش می‌برد. این موارد بر تجربه‌ای که به کارمندان ارائه می‌دهید و همچنین ارتباطی که با مشتریان، شرکا و ذینفعان خود ایجاد می‌کنید تأثیر دارند.

ارزش‌های سازمانی فرضیاتی مشترک در حوزه فرهنگ‌ سازمانی هستند. این ارزش ها از فرایند درونی‌ سازی توسط اعضای سازمان ناشی می‌شوند. ارزش‌های سازمانی زیربنای فرهنگ‌ سازمانی بوده و متمایزکننده یک سازمان از سازمان‌های دیگر است.

به این ارزش‌ها قواعد اخلاقی سازمان نیز گفته می شود.‌ این قواعد اصول راهنما در سازمان هستند که رهنمودی برای تصمیم ­‌گیری و رفتارها خواهند بود. هرچه ارزش‌ها واضح تر، ساده‌تر، سر راست‎‌تر باشد فهم آن آسان‌تر و بهتر است. باید اطمینان حاصل کرد که کارکنان حقیقتاً معنای ارزش‌ها را می‌فهمند و درک می کنند و نسبت به آن اعتقاد و علاقه دارند. 

پیام و ارزشها بایستی با تجسمی که مردم از شرکتتان دارند همسو باشد. در حقیقت ارزش‌های اصلی سازمانی، اصول و چارچوب‌هایی هستند که تمام سازمان باید به آن‌ها وفادار باشد و فراتر از هر قانون و قاعده‌ای قرار می‌گیرد.

افق دید:

افق دید یا چشم‌انداز سازمان سیمای روشن و فراگیری از سازمان در بازه زمانی مشخصی از آینده است. این تصویر سازمانی جهت حرکت را تعیین می‌کند زیرا مشخص می‌سازد سازمان می‌خواهد چگونه باشد. 

برخی از سازمان‌ها نخست وضع موجود را نگاه می‌کنند بعد آینده را طراحی می‌کنند. پس از آن با تحلیل شکاف، اصالت را به وضعیت موجود داده و تاثیر گذشته بر آینده را تحلیل می‌کنند. اینکه شما با افق دیدی واضح بتوانید در سطح مدیران خود از طبیعت درس و الگو بگیرید نشان از خلاقیت شما دارد.

دسته دیگری از شرکت‌ها ابتدا وضع آینده را طراحی می‌کنند بعد وضعیت فعلی را بررسی می‌کنند، سپس فاصله و شکاف بین این دو را می‌سنجند. این سازمان‌ها اصالت را به وضعیت آینده می‌دهند. این‌گونه سازمان‌ها وضع موجود را عوض می‌کنند که به آن تغییر تحول آفرین گفته می‌شود.

حیطه بحث مدیریت استراتژیک رهبری تحول آفرین است و چشم‌انداز دیدگاهی است که نسبت به سازمان در آینده وجود دارد. برای دستیابی به تحول بنیادین در سازمان باید چشم‌انداز مطرح گردد. چشم‌انداز هنر دیدن نادیدنی‌ها است و به آینده نظر دارد.

آینده مال کسی است که آن را می سازد. مدیران از طبیعت برای ساخت آینده درس می گیرند. برای تحقق اهداف و کسب موفقیت باید تصویر روشنی از آینده داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه افق چشم‌انداز باید طولانی باشد در عین حال چشم‌انداز باید تصویری روشن از آینده را نیز بیان کند.

ماموریت:

ماموریت سازمان مشخص می کند که یک شرکت در چه زمینه ای از کسب و کار است. چرا وجود دارد یا برای چه هدفی خدمت می کند. مأموریت همان علت پیدایش سازمان و فلسفه ی وجودی آن و بیان کننده­ ی اهداف منحصر به فرد سازمان است.

از مأموریت با عناوینی چون رسالت، فلسفه وجودی، اهداف بنیادین و یا مقصود اصلی یاد می‌شود. ماموریت اصلی طبیعت در مقابل سازمان چیست؟ چگونه مدیران می توانند از طبیعت برای ماموریت سازمان خود درس  بگیرند؟

از نظر پیتر دراکر طرح این پرسش که «فعالیت ما چیست؟» مترادف است با پرسش «ماموریت ما چیست؟» به عبارت دیگر می توان گفت: مأموریت یک بیان کلّی از نیّت مجموعه می‌باشد که با استفاده از نقطه نظرات مدیران ارشد آن مجموعه، تعریف و تصریح شده و در قالب «بیانیه‎‌ی مأموریت» مجموعه، ارائه می گردد. مأموریت متأثر از چشم‌انداز است.

نظریه مدیریت:

نظریه مدیریت (Management theories) رهیافت‌هایی سنتی به شیوه اداره و مدیریت منابع مادی و انسانی سازمان‌ها می‌باشند. زمینه فعالیت سازمان‌ها طی سالیان دستخوش تغییر می‌شود و سازمان‌ها با انطباق با این تغییرات به حیات خود تداوم می‌بخشند. بنابراین باید گفت تئوری سازمان سیر تکاملی می‌پیماید.

مقاله بهترین زمان برای رابطه جنسی را حتما بخوانید.

تئوری بر مجموعه‌ای از پیش فرض‌ها استوار است که بنای تعدادی از ادعاهای مرتبط و منطقی را شکل می‌دهد. برخی تئوری‌ها عینی‌گرا و برخی ذهنی‌گرا هستند. به علت تفاوت این دو نوع نگاه شناخت شناسانی، شناسایی پیش فرض‌های یک تئوری بسیار حائز اهمیت است.

در تئوری سازمان زمانی که مجموعه‌ای از پیش فرض‌های بنیادی شناسایی شوند تئوری به عنوان یک نگاه یا پارادایم بارز شناخته می‌شود. آیا طبیعت بر تئوری مدیران تاثیر دارد و به آنها درس می دهد؟

راهبرد ( مدیریت استراتژیک)

مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم و برجستهٔ سازمان است که توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیط‌های خارج از سازمان، گرفته می‌شود.

مدیریت راهبردی یک رده از فعالیت‌های مدیریتی است که به مقوله اهداف کلان و تاکتیک در سازمان می پردازد. یک جهت دهی کلی برای سازمان می‌سازد که ارتباط خیلی نزدیکی نیز با مقولهٔ رفتار سازمانی دارد. به مدیریت راهبردی پایداری راهبرد  نیز گفته می شود. مدیریت راهبردی یک فرایند دایمی است که ارزیابی و کنترل می‌کند.

درس دوم: خود مختاری

طبیعت به طور خودکار تصمیمات خوبی، می گیرد. اگر درست انتخاب کنید، حتماً موفق می شوید. اگر اشتباه انتخاب کنید شکست می خورید. طبیعت هیچ کنترلی ندارد. طبیعت مشوق استقلال است. با استقلال و خودمختاری طبیعی می توان گفت که طبیعت خود بهترین درس را برای مدیران فراهم کرده است.

وقتی مدیران سازمان با روش های مدیریت کنترلی کار می کنند، توانایی سازگاری و یا واکنش افراد برای تغییر را از بین می برند. برای موفق شدن، رهبران باید یاد بگیرند موقعیتی فراهم کنند که افراد را به تصمیم گیری آگاهانه و سریع تشویق کنند.

سازمان ها نیز اگر مدیران و رهبرانشان دید کلی و اهداف سازمان را مشخص کنند و اصول تاثیرگذار و مشخصی را آموزش دهند، می توانند به چنین قدرتی دست یابند. برای این منظور یک مدیر و رهبر باید ایجاد اعتماد نموده و تاثیر خود را بیشتر کند.

در عین حال به افراد این قدرت را بدهد که تصمیمات درست را در زمان مناسب اتخاذ کند. الگوی این روش در طبیعت به عنوان یک درس برای مدیران قابل مشاهده است.دومین درسی که یک مدیر از طبیعت می آموزد، استقلال داخلی و خود مختاری است. 

درس سوم: خود سازماندهی

یک استعاره خوب از این تصمیم گیری، واکنشی دسته ی پرندگان و درسی است که طبیعت برای مدیران می آموزد مربوط به نبرد آنها در مسیر باد است.پرندگان بعنوان یک گروه هیچ رهبری ندارند که به آنها بگوید به راست بچرخند یا به چپ. یا چه وقت سرعتشان را کم و یا زیاد کنند. اما بعنوان یک گروه و به سادگی یک ارگانیسم واحد تغییر مسیر می دهند. چطور این امر امکان پذیر است؟ 

 

 

خود سازماندهی مهمترین درس طبیعت برای مدیران
خود سازماندهی مهمترین درس طبیعت برای مدیران

 

این امر ممکن است چون دسته پرندگان از سه اصل کلی زیر پیروی می کنند. با پیروی از این سه اصل قادرند بعنوان یک گروه به محیط در حال تغییر به سرعت واکنش دهند. این یک اصل و درس مهم طبیعت برای مدیران است.

  • اول اینکه در جهتی مشابه نزدیکترین همسایه شان حرکت می کنند.
  • دوم با سرعتی مشابه نزدیکترین همسایه شان حرکت می کنند.
  • سوم اینکه با فاصله متوسطی مشابه با نزدیکترین همسایه شان حرکت می کنند تا از برخورد با آنها به هر طریقی خودداری می کنند.

استعاره دسته پرندگان نشان دهنده همان سیستم “خود سازمان دهنده طبیعی”  است. روشنی دید کلی و اهداف سازمان در کنار اصول دقیق به افرادی که در یک سیستم خود سازمان دهنده شرکت دارند کمک می کند تا یاد بگیرند که خود را با محیط در حال تغییر خود وفق دهند.

این درس طبیعت برای مدیران است که باید بیاموزند. با این روش افراد هم مانند آن پرندگان سریع و درست واکنش می دهند. بدون اینکه نیاز باشد یک قدرت بالا دستی به آنها بگوید که چه بکنند و چه نکنند.

درس چهارم: آزادی عمل

آزادی عمل یک درس طبیعت برای مدیران است که باید بیاموزند. ایجاد این زمینه عملکرد موجب خودمختاری می شود. در طبیعت پرنده ها در موقعیت و اصول تصمیم گیری آزادند. یک مدیر و رهبر هم می تواند زمینه را طوری فراهم کند تا ضمن الگو برداری از درس طبیعت مدیران به کارمندانشان اعتماد کنند و آنها طبق آن موقعیت خودمختارانه عمل  نمایند.

این روش بهترین واکنش به تغییرات و بهترین عملکرد را به دنبال خواهد داشت. برای رشد شرکت خود دست از کنترل بذرها یا پرنده ها بردارید. در عوض به سرشت طبیعی خود اعتماد کنید. موقعیت و زمینه مناسب را برای کارمندان خود فراهم کنید و اجازه بدهید در موقعیت های دشوار درست عمل کنند. این طبیعی ترین راه ممکن است. این یک کلاس درس و مهمترین درس زندگی شما از طبیعت به عنوان یک مدیر و رهبر است.

 

ترجمه: برتراندیش

بازدیدها: 15

2 دیدگاه دربارهٔ «4 درس طبیعت برای مدیران اندیشمند»

  1. سلام این مطلب شما چه قدر جذاب بود تا حالا به طبیعت از این زاویه نگاه نکرده بودم.
    واقعاً میشه از طبیعت الگو گرفت. اما خیلی ها اینطور فکر نمی کنند.
    امیدوارم موفق باشید.

    1. با سلام و عرض ادب و سپاس از حضور شما در این سایت از اینکه این مطلب برای شما مفید بود خوشحالیم. امیدوارم باز هم شما را ببینیم و از نظرهای مفید شما بهره مند شویم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره وبگاه برتراندیش

کار رسانه‌ای جدید سه شرط لازم دارد: کوتاهی، سادگی و جذابیت‌. شاید بپرسید: چگونه مخاطب را درگیر نمایم؟ می گویم: اول خودت را جای مخاطب بگذار. اگر زبان او را فهمیدی، آنوقت هر کجای دنیا کار کنی می‌توانی روی مخاطب تاثیر بگذاری.

برتراندیش جهت افزایش آگاهی‌ مخاطبان خود برای زندگی بهتر در پرتو الطاف الهی تلاش می کند.

پیمایش به بالا