برتراندیش

چگونه با تغییر موقعیت رشد کنیم؟ (خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا….)

آیا واقعاً جابجایی مقداری پنیر به رشد فردی افراد کمک می‌کند؟ یا اینکه تمثیل جابجایی پنیر برای فهم بهتر رشد فردی با درک و تغییر موقعیت است. در زندگی عقاید و باورهای ما انسانها نیز دست خوش تغییر می‌شود. چگونه می‌توانیم در مسیر حرکت رو به جلو با درک موقعیت این تغییرات را بپذیریم.
Bartaandish-pattern-1.png
Bartaandish-pattern-1.png
رشد شخصیت با تغییر موقعیت خلاصه-کتاب-چه-کسی-پنیر-مرا-برداشته-است؟

داستان پنیر

اسپنسر جانسون در کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ مانند سایر کتابهای خود، داستانی تمثیلی را برای چگونگی مواجه با تغییرات سخت و دشوار و رشد فردی در زندگی روایت می‌کند. این داستان حول محور تغییر موقعیت افراد دور می زند. او از شخصیت‌های نمادین داستان استفاده می‌کند تا به خواننده نشان دهد که چگونه با تغییر موقعیت خود می تواند به رشد فردی بهتری دست یابد.

حتی می تواند آن را جدی بگیرد. اما مسئله را برای خود سخت نکند. دکتر جانسون هنگامی که با یک تغییری سخت و دشوار در زندگی‌ خود مواجه شد، داستان چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ را برای خود خلق کرد تا بتواند با تغییر موقعیت خود به عنوان دکتر جانسون بر دکتر جانسون آن موقعیت غلبه کند و رشد فردی خود را توسعه دهد.

زمانی که دوستان او متوجه بهبود زندگی و رشد فردی او شدند از او علت را پرسیدند. دکتر جانسون داستان پنیرش را برای آنها تعریف کرد. سالیان بعد دوستان او اذعان کردند که با مطالعه داستان پنیر و تغییر موقعیت‌ زندگی به رشد فردی بیشتری رسیدند. همچنین توانستند در سخت‌ترین شرایط هم روحیه‌ی خود را حفظ کنند. حتی با روحیه‌ی خوب خود به دستاوردهای بیشتری دست یابند و رشد فردی خود را توسعه دهند.

چاپ کتاب

در این شرایط «کن بلانچارد» دوست و همکار او پیشنهاد چاپ کتاب را داد. دکتر جانسون داستان خود را به صورت کتابی منتشر کرد تا دیگران هم بتوانند از این داستان در زندگی خود بهره گیرند. بیست سال بعد از خلق داستان، کتاب چه کسی پنیرم را جابجا کرد؟ منتشر شد. در دو سال اول پس از انتشار، ۱۰ میلیون نسخه از آن به چاپ رسید. در این داستان، پنیر استعاره‌ای است از آنچه انسان می‌خواهد و آرزویش را دارد.

مثل آرزوی کسب رتبه اول. دریافت نمرات عالی و خوب. راهیابی به تیم ملی. دست یابی به شغلی مناسب با درآمدی عالی،رابطه‌ خوب و دوستانه با دیگران، در نهایت احساس خوب از خود و زندگی. زندگی در داستان چه کسی پنیرم را جابجا کرد؟ همچون کلاف سر در گمی از دالان‌ها و اتاقهاست.

بعضی از این دالانها مملو از پنیرهای خوشمزه هستند. اما در کناره‌های این دالانها، زوایای تاریک و راهروهای بن بستی هم وجود دارد که برای بعضی از آنها انتهایی متصور نخواهید شد. به طوری که اگر در مسیر خود دست به تغییر نزنید بدون شک در آن جا گم خواهید شد. اگر به کتاب و کتاب خوانی علاقه مند هستید چله کتابخوانی – پادکست صوتی 24 جلد کتاب موفقیت را گوش کنید.

سوال اساسی 

آیا واقعاً جابجایی مقداری پنیر به رشد فردی افراد کمک می‌کند؟ یا اینکه تمثیل جابجایی پنیر برای فهم بهتر رشد فردی با درک و تغییر موقعیت است. در زندگی عقاید و باورهای ما انسانها نیز دست خوش تغییر می‌شود. چگونه می‌توانیم در مسیر حرکت رو به جلو با درک موقعیت این تغییرات را بپذیریم.

داستان چه کسی پنیرم را جابجا کرد؟ ماجرای دو موش و دو آدم کوچولو را روایت می کند که همگی در دالانی پر پیچ و خم زندگی می‌کنند.  آنها به دنبال پنیر بودند تا خود را سیر کنند و به سعادت و خوشبختی برسند. مقاله چهارشنبه سوری از خرافه تا واقعیت را حتماً بخوانید.

هزارتوی مرموز

روزگاری، در زمان‌های بسیار قدیم، در سرزمینی بسیار دور، چهار موجود زنده کوچک زندگی می‌کردند. آنها هر روز برای سلامتی و رشد خود در جستجوی پنیر به درون هزارتوی پر پیچ و خمی راه می‌یافتند تا غذا جستجو کنند و بخورند و شاد شوند. دو تای از آنها موش بودند. به نام‌های اسنیف (Sniff) و اسکوری (Scurry). دو تای دیگر، آدم کوچولو به نام هِم (Hem) و هاو (Haw).

آنها از نظر ظاهر مانند موش‌ها کوچک بودند. ولی روش و رفتار آنها مثل آدم‌های امروزی بود. روابط عاطفی آنها با یکدیگر عالی است. به خاطر جثه کوچکشان، مشاهده‌ی کارهایی که انجام می‌دادند کار ساده‌ای نبود. اما اگر به اندازه‌ی کافی از نزدیک به آنها نگاه می‌کردید می‌توانستید چیزهای بسیار شگفت انگیزی را در رفتار آنها ببینید.

موش‌ها و آدم کوچولوها هر روز اوقات خود را در هزارتوی مارپیچ، در جستجوی پنیر مخصوص خود می‌گذراندند. ذات و طبیعت موش‌ها، همچون دیگر جونده‌ها، دارای مغزی ساده، ولی شم و غریزه قوی هستند. چیزی که برای آنها اهمیت نداشت همان رشد فردی بود. آنها اغلب موش‌ها در جستجوی پنیر سفتی بودند که آن را ذره ذره گاز بزنند و بخورند و لذت ببرند.

 حتما مقاله 10 کلید طلایی رسیدن به خواسته ها که لازم است بدانید را مطالعه کنید.

تمثیل دالان:

دالان، نماد جایی است که می‌توان در آن برای آرزوی خود تلاش کرد مثل خانواده، جامعه، مدرسه، محل کار و یا جایی که در آن بازی می‌کنید. چهار شخصیت داستان با تغییری غیرمنتظره مواجه می‌شوند ولی تنها یکی از آن‌ها به خوبی به تغییر واکنش مناسب می‌دهد و سپس آن‌چه را که آموخته است را بر روی دیوار‌های دالان ‌می‌نویسد.

زمانی که خواننده نوشته‌های روی دیوار را می‌خواند متوجه می‌شود که چگونه بر ترس‌هایش غلبه کند. بدینگونه می‌تواند از تغییرات به عنوان راهی برای دستیابی به موقعیت بهتر استفاده کند. شخصیت‌های خیالی کتاب موش‌ها و آدم کوچولوها بدون جنسیت، سن و ملیت، نماینده بخش‌های ساده و پیچیده‌ی شخصیت‌های واقعی جامعه هستند. هرکدام از مادر بخش‌هایی از زندگی احتمالا شبیه به یکی از شخصیت‌های داستان عمل کرده‌ایم.

درک تغییر موقعیت:

اسنیف به خوبی به تغییر موقعیت واقف بود و این تغییرات را درک می‌کند. اسکوری به سرعت وارد عمل می‌شود. هم از تغییر موقعیت می ترسد و هم از تغییر. چون فکر می‌کند تغییرات منجر به خراب شدن اوضاع می‌شود، در برابر تغییرات مقاومت می‌کند و آن‌ را انکار می‌کند. هاو وقتی متوجه می‌شود تغییرات می‌تواند منجر به اوضاع و شرایط بهتری شود. می‌آموزد که چگونه خود را با تغییرات به بهترین شکل وفق دهد. حتما مقاله 8 دلیل مهم برای برنامه ریزی اصولی را مطالعه کنید.

سپس به نتیجه دلخواه خود برسد. این گروه یک منبع بزرگ از خوراکی مطلوبشان یعنی پنیر را پیدا کردند. همه چیز خوب پیش می رفت. هِم و هاو حتی به نزدیک آنها کوچ کردند تا به منبع پنیر نزدیک باشند. همین منبع محور زندگی آنها می شود. اما آنها متوجه نیستند که ذخیره پنیر به زودی تمام می شود. یک روز صبح وقتی به محل انبار پنیرها رسیدند متوجه شدند که هیچ پنیری در آنجا وجود ندارد. آنها بسیار ناراحت شدند. شما هم می‌توانید با خواندن خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ و با تغییر موقعیت‌ مناسب و بجا و لازم در زندگی خود به رشد فردی بیشتری برسید.

 خلاصه از: برتراندیش

بازدیدها: 1

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره وبگاه برتراندیش

کار رسانه‌ای جدید سه شرط لازم دارد: کوتاهی، سادگی و جذابیت‌. شاید بپرسید: چگونه مخاطب را درگیر نمایم؟ می گویم: اول خودت را جای مخاطب بگذار. اگر زبان او را فهمیدی، آنوقت هر کجای دنیا کار کنی می‌توانی روی مخاطب تاثیر بگذاری.

برتراندیش جهت افزایش آگاهی‌ مخاطبان خود برای زندگی بهتر در پرتو الطاف الهی تلاش می کند.

پیمایش به بالا